مدح و مناجات با حضرت علی علیهالسلام
جز در فضای سجده و سر، پر نداشتی یكـبـار هم به بـالـش پر، سـر نـداشتی آری! تو در مـقـام فـنـا نیـز از خودت جــز انـتـظـار فـتـح مـكــرر نـداشـتـی مشـتـاق یــاری انـد تو را آسـمـانـیـان بــاور نـمـی كـنیم كه یــاور نـداشـتـی با من بگو كـدام فـرشـتـه طلـوع كـرد كز بـاده اش هر آیـنـه سـاغـر نداشتی با من بگـو كـدام پیـمـبـر كتاب داشت یا خواند حـكـمـتی و تو از بر نداشتی! طوری گرفت هُرم تو دست عقـیل را انـگــار غـیــر عــدل بـرادر نـداشـتی آن شب كـنـار سـفـرۀ افـطـارِ دخترت جـز شـوق لحـظـههـای مقـدر نداشتی ای زخـمـی تـبـار نـمـك نـاشـنـاس ها غیر از نمك ز سفره چرا؛بـر نـداشتی ای دل خجل مباش كه ابیات درخوری در مـدح آن حـقـیـقـت بـرتـر نـداشـتی تو پی به راز سورۀ كـوثــر نبرده ای تـو غــیـر چـنـد واژۀ ابـتـر نـداشـتــی |